خبر

خبر

عکس عک س ع ک س ع کس خبر اخبار جالب جدید روز عجیب دختر پسر مرد زن ایرانی خارجی
خبر

خبر

عکس عک س ع ک س ع کس خبر اخبار جالب جدید روز عجیب دختر پسر مرد زن ایرانی خارجی

ادعای بی‌طرفی علوم، ادعایی مضحک و سخیف می‌باشد

  سخنی به گزاف نرفته اگر گفته شود که یکی از اصلی‌ترین و نافذ‌ترین نهادهای سیاستگذار در ارتقاء کمی و کیفی مرتبت و منزلت کشورها در جهان در هم تنیده امروز، نهاد دانشگاه می‌باشد. امروزه، قاطبه کشورهای جهان دریافته‌اند که تنها به واسطه سرمایه‌گذاری‌های عظیم در عرصه‌های علمی و فرهنگی است که می‌توان بر تحولات و معادلات جهانی اثر گذاشت و درست از این روست که بر خلاف حجم سنگین تبلیغات، بوق‌های رسانه‌ای غربی که مدام بر طبل جدایی علم ازدین و سیاست می‌کوبند، یافته‌ها و تحقیقات صاحبنظران مبین و گویای این حقیقت است که عموم فعالیت‌های علمی و فرهنگی که در کشورهای غربی صورت می‌گیرد، صبغه‌ای قدرت‌محور و ایدئولوژیک دارد.

مدلول این سخن بدین معناست که اکثریت قریب به اتفاق متفکران و محققان جهان غرب تا مغز استخوان وابسته به دولتمردان و کارگزاران کشور متبوعشان هستند و کمتر محققی را می‌توان سراغ گرفت که با رویکردی مستقلانه و آزاداندیشانه به فعالیت علمی بپردازد.

حاجتی به گفتن نیست که بدون حمایتهای گشاده دستانه سرمایه داران غربی که عموماً درپی متحقق ساختن امیال و منویات صهیونیسم بین‌الملل هستند، پژوهشگران و اساتید غربی هرگز نمی‌توانند پروژه‌های تحقیقاتی خویش را دنبال کنند.

میشل فوکو-فیلسوف نامدار فرانسوی- جزو معدود متفکران غربی بود که به درستی بردرهم تنیدگی دانش و قدرت تأکید کرد و این سخن را به میان آورد که علوم انسانی حاکم بر جهان غرب، رسالتی جز مشروعیت بخشی به نظام سرمایه‌داری و تداوم بخشیدن به حیات جهان مدرن ندارد.

فوکو بر این امر انگشت گذاشت که تولد علومی چون روانشناسی، جمعیت شناسی، جامعه شناسی و... محصول در هم تنیدگی دانش و قدرت است و ادعای بی‌طرفی علوم اعم از علوم انسانی و علوم طبیعی، ادعایی مضحک و سخیف می‌باشد.

از نظر فوکو، دانشگاه نیز به مثابه یکی از تجلیات جهان مدرن، کارکردی قدرت‌محور دارد و عموم اساتید و پژوهشگران فعال در آکادمی‌های جهان غرب، وابستگان به نظم سرمایه‌داری حاکم بر جهان هستند.

توماس کوهن دیگر فیلسوف نامداری است که بی‌طرفی علمی را شعاری نخ‌نما تلقی می‌کند و این سخن را به میان می‌آورد که علم همیشه تحت نفوذ و سیطره ایدئولوژی، سیاست و قدرت بوده است و شعار جدایی علم از قدرت و سیاست، دروغی بزرگ می‌باشد.

پیر بوردیو از منظری جامعه شناختی بر تحولات علم و دانش نظر می‌افکند و این نکته را مطرح می‌کند که بسیاری از اساتیدی که در جهان غرب به عضویت هیئت علمی در می‌آیند، سرسپردگان به نظام سرمایه‌داری و ثنا‌گویان تفکر مدرن هستند. بوردیو، آن دست از اساتیدی را که دیگر همکارانشان را از ورود به عرصه سیاست برحذر می‌دارند، شیادانی معرفی می‌کند که گرچه به ظاهر ژست علم‌گرایی و دوری‌گزینی از مباحث سیاسی می‌گیرند، ولی در واقع امر، این اساتید، همان سیاستمداران جنگ‌طلب و انسان ستیزی هستند که هویت کثیف و پلشتشان را پشت عناوین والقاب دهن پرکن و فریبنده‌ای چون استاد دانشگاه و پژوهشگر مخفی می‌کنند.

اینها، همان زالوهای خونخواری هستند که تحت لوای دفاع از ساحت علم و دانش، چشم خود را به روی جنایات عظیم سرمایه‌داران در اقصی نقاط گیتی می‌بندند و حزن‌انگیز‌تر اینکه اگرهم در این بازار وانفسای دکانداران علم، استاد آزاده و با شرافتی زبان به اعتراض علیه سیاستهای کشورهای غربی بگشاید، بلادرنگ به یاغی‌گری و اوباشگری متهم می‌شود. واقع امر این است اگر هم فی‌المثل روشنفکری چون چامسکی هر از چند گاهی انتقاداتی را متوجه عملکرد آمریکا و متحدانش می‌کند، انتفادهای او سطحی و روبنایی هست.

چامسکی هرگز نه می‌تواند و نه می‌خواهد که کل تمدن غرب و تمامیت نظم ظالمانه حاکم بر جهان را به چالش بگیرد. او و امثال او بیش از آنکه در پی نقد ریشه‌ای و بنیادین تمدن غرب باشند، در خوش بینانه‌ترین حالت به دنبال رام و اهلی کردن خوی سبعانه نظام سرمایه‌داری هستند.

عموم اساتید منتقد جهان غرب که فرصت تدریس و استخدام در دانشگاه‌های غربی پیدا کرده‌اند، کبریت‌های بی‌خطری هستند که نه تنها خطری جهت تداوم نظم ظالمانه نظام سرمایه‌داری و تمدن غرب محسوب نمی‌شوند بلکه بیش از پیش با ارائه رویکردهای اصلاحی و موضعی در قبال مظالم نظام سرمایه‌داری و به تبع آن فریفتن شماری از مردم به جان آمده از تمامیت نظم مدرنیستی حاکم بر جهان، خاک به چشم مردم دنیا می‌پاشند و اجازه نمی‌دهند توده‌های میلیونی مردم، اصل و ریشه نظم مدرنیستی و سرمایه‌داری را که همانا خوی سبعیت و آدم‌خواری آن است را مضمحل کنند.

پس در شرایطی که دانشگاه‌های غربی شب و روزسرگرم نظریه‌پردازی درخصوص روشهای غارت هرچه بیشتر کشورهای اسلامی هستند، نخبگان کشورهای اسلامی نیز می‌بایستی تمام تلاش خویش را به کار بندند تا ماهیت و چهره خائنانه منادیان شعار جدایی علم از دین و سیاست را بر همگان آشکار سازند واجازه ندهند که سکان هدایت و راهبری دانشجویان ایران اسلامی دست اساتیدی بیفتد که هیچ عرقی به ارزشهای انقلاب اسلامی ندارند.

دانش زمانی می‌تواند موجد و موجب تحولات بنیادین درکشور باشد که سویه و صبغه‌ای اسلامی پیدا کند و آرمان فتح قله‌های دانش و فن آوری بدون به کار گیری اساتید مؤمن و انقلابی، رؤیایی دست نیافتنی است.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد